اَهْلِ حَقّ، گروه مذهبی ایرانی با گرایشهای عرفانی، با آداب و متون مذهبی خاص خود و دارای بعضی اعتقادات كه در مواردی با برداشتهای رسمی و متشرعانۀ اسلامی مطابقت ندارند. این آیین كه در میان طوایف كرد، لر و ترك زبان پیروان بسیار دارد، در بستری اسلامی رشد كرده است و در عین حال، به سبب غلو در حق حضرت علی(ع) با سایر فرق غالی شیعه قرابت دارد، اما با اینهمه، بعضی از مبادی آن را میتوان در اعتقادات و سنتهای فكری و فرهنگ عامۀ مردمان ساكن غرب ایران جستوجو كرد و رگههایی از معتقدات ایرانی پیش از اسلام را نیز در آن یافت. این آیین به «آیین حق» یا «آیین حقیقت» یا «دین حقیقت» نامبردار است (جیحون آبادی، 315، 317، 420، جم(. از اینرو، پیروان آن «اهل حق» خوانده شدهاند؛ لیكن نام دیگر رهرو این طریق «یار» است (همو، 420، بیت 151 ،8) و از اینروی، اهل حق را «یارستان» یا با تخفیف «یارسان» نیز گفتهاند (همو، 342، 345). در جایی، از این آیین به صورت «آیین كُردان» یاد شده («خرده سرانجام»، 582)؛ از آن روی كه از زمان سلطان اسحاق (نک: دنبالۀ مقاله) عنصر كُردی سهم اصلی و مهمی در چگونگی و تحولات این مكتب و فرقه داشته است و نیز مهمترین كتب مذهبی این فرقه به زبان كردی (گویش گورانی) است. اگرچه بعداً به تركی نیز «كلامها»ی بسیاری پدید آمد و آثار مهمی به زبان لكی هم به اهل حق مربوط است. پیروان یارسان در استان كرمانشاهان، همدان، تهران و حدود رودهن و جاجرود و شهریار و همچنین در خراسان و نیز در میان كردهای عراق و تركیه پراكندهاند (صفیزاده، مقدمه، 188). سادگی و خلوص روستایی در اشعار مقدس اهل حق كاملاً آشكار است. مفاهیم مطرح شده در آثار ایشان معلوم میكند كه این آیین در اجتماعاتی از مردمان كشاورز و دامدار شكل گرفته، و گسترش یافته است، ولی آراء و آداب مربوط به آن امروز منحصر به قشرهای اجتماعی یاد شده نیست و به جاهایی كه پیشتر نام برده شد، محدود نمانده است. آنچنانکه از رسائل فرقۀ خاكسار برمیآید، خاكساریۀ ایران در بخشی از عقاید، اصطلاحات و آداب خود از اهل حق پیروی میكنند و به واسطۀ ایشان آراء این گروه در بسیاری از نقاط ایران هوادارانی یافته است (نک: مدرسی، 141، 206، جم(. اهل حق 12 امام مذهب شیعۀ اثناعشری را میپذیرند (برای نمونه، نک: جیحونآبادی، 23، 24) و اصولاً شرایع گذشته و خصوصاً اسلام را برحق می دانند، اما حاصل و حقیقت همۀ آنها را در مذهب خود جمع میبینند و به قول قوشچی اوغلی «از خداوند 4 كتاب نازل شده و هر 4 نزد ماست» (نک: نیكنژاد، گنجینه...، 128ـ130). در همانجا آمده است كه «فرقان حق است و دروغ نیست»، اما مراد اهل حق از «فرقان» غیر از آن است كه معمولاً فهمیده میشود. به زعم ایشان قرآن در اصل 32 جزء بوده كه 30 جزء موجود فرع دین است و دو جزء دیگر اصل آن، و آن اصل حاوی «سرّ مگو»یی بوده است محفوظ در سینۀ حضرت محمد(ص)، لیكن امامان درپی هم، آن دو جزء را حفظ كردند و با نام «فرقان» به حضرت مهدی(ع) رساندند و آن حضرت «فرقان» مزبور را به زبان كردی بیان كرد (جیحونآبادی، 201ـ202). پس اگر اسلام چون دانۀ بادام باشد، آیین اهل حق مغز است و شریعت پوست آن، و یا اسلام صدف است و آن آیین دُرّ است در درونش (همو، 20). دربارۀ تأثیرهای ادیان و مذاهب دیگر بر مكتب اهل حق سخنهایی گفته شده است؛ مثلاً كسانی تأثیرپذیری آیین یاری را از مسیحیت (برای نمونه، نک: ایوانف، (48-57 و یا از اسماعیلیه (همو، (69-71 مطرح كردهاند. البته بعضی مشابهتها با معتقدات اسماعیلیه در این آیین مشاهده میشود، اما ریشۀ این مشابهتها در گرایش عرفانی اهل حق به باطنیگری و تأویل نهفته است كه در هر دو مذهب مشترك است. بزرگان یارسان، اصول و حقایق اعتقادی خود را در آثاری منظوم گردآوردهاند كه غالباً در حكم كتب مقدس و محل رجوع قوم است. از بین این آثار پرشمار، «دفاتر»ها و «دوره»های كردی (گورانی) مورد استناد همۀ پیروان این مذهب است، ولی آثار تركی («كلام»ها یا «كلامات») و آثار لری مخصوص به پیروان از اهل همان زبانهاست. از مهمترین متون مقدس اهل حق كلام خزانه یا سرانجام است (صفیزاده، مقدمه، 20؛ القاصی، 33ـ 35؛ نیكنژاد، كلامات...، 5). آیین حقیقت، قدیم و ازلی انگاشته میشود (همو، گنجینه، 102، 103؛ صفیزاده، همان، 192)، و پیوستگی آن به ذات حق متلازم است با پیوستگی پیشوایان این قوم به ذات باری. اهل حق با سایر غُلات شیعه در این اندیشۀ اساسی شریكند كه خداوند در صورت انسان ظهور مییابد، ولی نزد اهل حق این رأی بسط و گسترش بیشتر یافته است، و ایشان مظهریت را تنها در وجود حضرت علی(ع) منحصر نمیدانند. عالیترین مقامات روحانی یارسان: در بعضی از متون اهل حق از جمله در «بارگه بارگه» آثار و شواهد صریحی دربارۀ اعتقاد به وحدت وجود یافت میشود (ص 92ـ 95)، از جمله اینکه برّ و بحر محل حلول یا تجلی ذات الٰهی است (ص 129). مهمترین مظهر و مَجلای حق البته انسا

نظرات